تغذیه و گیاه درمانی 1

مقدمه : ارتباط گیاه شناسی با قرآن

خداوند تبارک و تعالی درقرآن بیش از 70 بار از کلمه "غذا" استفاده کرده و در 

 بعضی آیات اشاره مستقیم به این دارد که "انسان به غذایش نگاه می کند". 

 مفسران در تفسیر این آیه گفته اند : انسان باید بنگرد که چه میخورد و آیا 

 لقمه غذایش برای سلامتی روح و جسم او مفید است یا خیر؟

خداوند در قرآن کریم از سجده گیاهان به ذات اقدس الهی خبر می دهد. بر 

 اساس روایات معصومین حتی کاشت گیاهان با ذکر و یاد خدا ، آنها را بر دیگر  

گیاهان برتری می دهد. برداشت و بهره گیری از گیاهان نیز با چنین قاعده ای  

برکت زا و شفا آفرین تر است.

خداوند بزرگ رزق طبیبان را در بین گیاهان قرار داده است و گیاهان مهمی  

ازبین آنان را شایسته قسم خود می داند و به انجیر و زیتون که مصلح و مکمل  

خواص یکدیگرند قسم یاد میکند ، هرگاه از باغ و باغات نام می برد ، درختانی  

چون خرما و انگور را مورد توجه قرار میدهد.

شربت های بهشتی با مزاج زنجبیلی و کافوری ( که اولی نمونه و مظهر  

گرمی و دومی نمونه و مظهر سردی گیاهان است) را معرفی میکند.

ابن عباس از محدثین بزرگ شیعه نقل می کند هرگاه حضرت داوود (ع) به  

محراب عبادت می ایستاد گیاهی در محراب سبز می شد و با او تکلم می کرد  

،از گیاه می پرسید نام تو چیست و در چه موقعیتی روییده می شوی ؟ ساقه  

تو چه  دردی را درمان می کند؟ ریشه تو به چه کار می آید؟ برگ ها و گلهای  

تو داروی چه دردی هستند؟ و گیاه پاسخ می داد و حضرت داوود (ع) این علوم  

را به مردم منتقل می فرمودند.

از این رو منشأعلم گیاه درمانی آسمانی است و این ارتباط ماورایی پیامبران  

گرامی است که فرزندان حضرت آدم را با ویژگی های مختلف گیاهان آشنا  

ساخته است.

پس بر آن شدیم تا مطالبی را درباره طب سنتی ، تغذیه و گیاه  

درمانی با الهام از قرآن به صورت هفتگی  در وبلاگ ارائه کنیم ؛  

باشد که شما خوانندگان گرامی با شناخت طبع خاص خود و  

آشنایی با روش های تغییر مزاج هر روز سالمتر و شادتر زندگی  

کنید.             ان شاءالله

 برگرفته از کتاب دوره طب سنتی و تغذیه ، شناخت طبایع / نوشته دکتر سید  

علی ابوالحبیب

اللهم عجل لولیک الفرج

                صبحی دگر می‌آید ای شب‌زنده‌داران

از قله‌های پرغبار روزگاران

 

از بیکران سبز اقیانوس غیبت

می‌آید او تا ساحل چشم انتظاران

 

آید به گوش از آسمان این است مهدی !

خیزد خروش از تشنگان این است باران !

 

با تیغ آتش می درد آن وارث نور

در انتهای شب گلوی نابکاران

 

از بیشه‌زاران عطرهای تازه آید

چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران

 

آهنگ میدان تا کند او باز ماند

در گرد راهش مرکب چابک‌سواران

 

آیینه‌ی آیین حق ، ای صبح موعود !

ماییم سیمای تو را آیینه‌داران

 

دیگر قرار بی تو ماندن نیست در دل

کی می‌شود روشن به رویت چشم یاران ؟

 

مرحوم سیدحسن حسینی

سیره اهل بیت علیهم السلام در تبرّی

در این اصل اساسی و ضروری دین مبین اسلام یعنی «تبرّی» نیز مانند سایر مسائل دینی باید به پیشوایان معصوم اقتدا نموده و سیره و روش آمان را در تبرّی جویا شد.

1) قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:«مَن تَأَثَّمَ اَن یَلعَنَ مَن لَعَنَهُ اللهُ فَعَلَیهِ لَعنَةٌ اللهِ.» (هر کس از لعن کردن کسی که خدا او را لعنت کرده خودداری کند پس بر خود او لعنت خدا باد.)[1]

2) قال امیرالمومنین علیه السلام:«لََعَنَ اللهُ اِبنَ الخَطّاب! فَلَولاهُ مَا زنَی اِلاّ شَقیٌّ اَو شَقیَّةٌ.» (خدا لعنت کند ابن خطّاب را ! اگر او نبود هیچ کس مرتکب زنا نمی شد مگر مرد و زن شقی.)[2]

3) قالت فاطمة الزهرا علیها السلام: «وَ الله لَاَدعُوَنَّ الله عَلَیکَ فی کُلِّ صَلاةٍ اُصَلّیها» (حضرت فاطمه سلام الله علیها خطاب به ابوبکر فرمودند: به خدا قسم در هر نمازی که می خوانم، تو را نفرین می کنم.)[3]

4)قال الامام علی بن الحسین علیه السلام: «عَلَیهِما لَعائِنُ الله کُلّها کانا وَ اللهِ کافِرَینِ مُشرِکَینِ بِاللهِ العَظیم» (همه لعنت های خدا بر آن دو باد، به خدا قسم آن دو کافر و مشرک به خدای بزرگ بودند.)[4]

5) قال الصّادق علیه السلام: «مَن شَکَّ فی کُفرِ اَعدائِنا و الظّالِمینَ لَنا فَهُوَ کافِرٌ.» (کسی که شک کند در کفر دشمنان ما و کسانی که به ما ظلم کردند، کافر است.)[5]

6)عن الحسین بن ثُویر و ابی سُلمة السِراج قالا: «سَمِعنا اباعبدالله علیه السلام و هُوَ یَلعَنُ فی دُبُرِ کُلَّ صَلاةٍ مَکتوبَظٍ اَربَعَةً مِن الرِّجال و اَربَعَةً مِن النِّساء: فَلانٌ و فَلانٌ و فَلانٌ و مُعاویة – و یُسَمّیهم- و فُلانَةٌ و فُلانَةٌ و هِند و اُمّ الحَکَم اُختُ مُعاویة.» (حسین بن ثویر و ابی سلمه سراج می گویند: از امام صادق علیه الیلام شنیدیم که بعد از هر نماز واجب چهار مرد و چهار زن را لعنت می کرد: فلان (ابابکر) و فلان (عمر) و فلان (عثمان) و معاویه –و امام صادق علیه السلام اسم آنها را می بردند- و فلانه (عایشه) و فلانه (حفصه) و هنده و امّ حکم خواهر معاویه.)[6]



1. الایقاد (شاه عبدالعظیمی)، ص50 و رجال الکشی مع تعلیقاته المیرداماد، ج2، ص811، رقم1012 و بحارالانوار، ج52، ص386، ح201

2. الامامة و السیاسة، ص20

3. بصائر الدّرجات، ص269

4. بحارالانوار، ج7، ص18

5. وسائل الشیعه، خ18، ص561

[6] کافی، ج3، ص342