برائت و سب و لعن

 برائت از ریشه برء، براء، تبرّی به معنای کناره گیری و بیزاری از هر چیزی است که همراه بودن آن مورد اکراه است.[1] 

لعن در لغت به معنای طرد و دور کردن است[2] همچنین به معنای راندن و دورکردن همراه با ناخشنودی و ناراحتی است چنان که لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب و عقوبت اخروی است. لعن توسط انسان نیز نوعی دعای بد، نفرین و بدخواهی برای دیگران است. 

سب در لغت به معنای دشنام می باشد. السبّ = الشَّتم[3] 

الشَّتم: «قَبیحُ الکَلام»[4] )شتم به معنای کلام زشت می باشد.) 

سب عبارت است از دشنام و سخن زشت که موجب تنقیض و تضعیف می شود.[5] و راغب اصفهانی نیز سب را به معنای دشنام دردناک دانسته است.[6] بنابراین ماهیت سب با لعن تفاوت دارد اگرچه در سب و دشنام نیز مانند لعن، بیزاری و تنفّر از طرف مقابل وجود دارد. 

از آن جایی که دشمنان دین، دائماً در صدد ایجاد شک در قلوب مومنین هستند، هر روز با نقشه ای تازه وارد عمل می شوند و تیر مبغضانه آنان گاه اصل تبرّی، گاه مجالس عیدالزّهرا و گاه دشنام به دشمنان دین را هدف قرار می دهد و بدین جهت بسیاری از مجالس تبرّی را مذمّت کرده و اسفناک تر آنکه برخی از شیعیان ساده لوح با آنان همنوا شده و از دشنام دادن به اصل فتنه و شر، مردم را نهی می کنند؛ غافل از این که دشمن گام به گام پیش می رود و پس از دشنام، لعن و سپس کلّ مجلس تبرّی و در مرحله آخر اصل تولّی و تشیّع را زیر سوال می برد و ما به عنوان یک شیعه در زمان غیبت وظیفه داریم از اعتقادات راسخ خود دفاع کرده و به دشمنان اجازه تیشه به ریشه دین زدن را ندهیم.



۱. مفردات راغب اصفهانی، ص 45

۲. اساس البلاغة، ذیل واژه لعن (زمخشری)

۳. نهایة (ابن اثیر)، ج 4ص63 و تاج العروس،ج3 ص63

۴. لسان العرب، ج13 ص318

۵. مجمع البحرین (طریحی)، ج6 ص68

۶. مفردات راغب اصفهانی، ص 225

تولّی و تبرّی در قرآن

خداوند در قرآن، شعار عمومی مسلمانان را در تولّی و تبرّی، صلوات بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و لعن بر دشمنانشان ذکر می کند:

«إنَّ اللهَ و مَلائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا صَلُّوا عَلَیهِ و سَلِّموا تَسلیماً * إنَّ الَّذینَ یُؤذُونَ اللهَ و رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فی الدُّنیا و الآخِرَة و اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهیناً»[1]

اما با کمال تأسف دیده می شود که این مهم ترین ضروری دین برای بعضی مشتبه و مجهول شده و یا حتّی گاهی در صدد تبلیغات سوء بر علیه آن برآمده و مردم را به اشتباه انداخته و از روش و سیره اهل بیت علیهم السلام دور می سازند.

قال الکاظمُ علیه السلام: «طُوبَی لِشیعَتِنا المُتِمَسِّکینَ بِحَبلِنا فی غَیبَةِ قائِمِنا الثَّابِتینَ عَلَی مُوالاتِنا و البَرائَةِ مِن اعدائِنا اُولَئِکَ مِنَّا و نَحنُ مِنهُم ...»[2](خوشا به حال شیعیان ما، آنهایی که به ریسمان ما در زمان غیبت قائم ما چنگ زده اند و بر ولایت و دوستی ما و برائت از دشمنان ما ثابت قدمند، آنها از ما هستند و ما از آنها هستیم ...)

قال الرّضا علیه السلام: «کَمالُ الدّینِ ولایَتُنا و البَرائَةُ مِن عَدُوِّنا»[3](کامل بودن دین ولایت ما اهل بیت و بیزاری جستن از دشمن ماست.)



1. سوره احزاب، آیات 56 و 57

2. الزام النّاصب، ص68

3. بحارالانوار، ج27، ص58

سرآغاز سخن

شرع مقدّس اسلام مشتمل بر ضروریاتی است که هر شخص به عنوان یک مسلمان باید به این ضروریات معتقد بوده و اعمال و رفتار خود را در زندگی با آن مطابقت دهد. این ضروریات را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود:

الف) دسته اول ضروریاتی که پذیرش عقلی و صرف اعتقاد قلبی به آنان کافی است که در شرع مقدس اسلام اصطلاحاً به عنوان اصول دین یا واجبات عقیدتی از آن یاد می شود (که شامل اعتقاد به توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد می باشد.)

ب) دسته دوم ضروریاتی که علاوه بر پذیرش عقلی و اعتقاد قلبی به آنان، باید در اعمال و رفتار و گفتار شخص مسلمان نیز ظاهر شود که در شرع اسلام اصطلاحاً به عنوان فروع دین یا واجبات عملی از آن یاد می شود که شامل نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی است.

در مورد فروع دین مثل نماز، همانطور که گفته شد صرف اعتقاد قلبی به این که خداوند نماز را بر بندگان واجب کرده، کافی نیست بلکه شخص باید عملاً برای اقامه آن بپاخیزد و واجب است شرایط و مقدّمات آن را فراهم کند و عملاً به خواندن نماز بپردازد. همین طور نیز در مورد اصل تولّی (علاقه مندی به ولایت ائمه اطهار علیهم السلام) و تبرّی (دشمنی و بیزاری جستن از دشمنان ایشان) که به هیچ وجه صرف اعتقاد قلبی به آن کافی نیست و باید در اعمال و رفتار و گفتار شخص به ظهور برسد. همچنین اصل تولّی و تبرّی از ضروریّات انکارناپذیر و عملی اسلام است که در شرع مقدّس توجه خاصی نسبت به آن شده است.