باسم ربّ الحسین

هم سو با تمام هستی

با حزن و اندوهی در دل

بر عاشورای تو خواهم گریست

به خاطر ندارم اولین باری را که برای تو گریستم.

گریستن بر تو، بر مظلومیت و مصیبت تو، گویی از همان آغاز همراه من بوده ...

با خود می اندیشم: اگر قرار باشد بر تو نگریم؛

چرا که این روزها می گویند

"غمت کهنه و قدیمی شده،

عاشورا روز پیروزی تو بوده است و گریستن بر تو بی معناست"

بر هیچ کس، و بر هیچ غم دیگر نیز نخواهم گریست!

آخر کدام قلب سلیم است که تیغ برنده شمشیر ظلم را بر پیکر پاک تو ببیند و نگرید؟ مگر می توان درد تلخ تازیانه ها را بر جسم نازدانه های تو حس کرد و هیچ نگفت؟

چطور ممکن است داستان این همه درنده خویی را شنید و بی تفاوت از کنار آن گذشت؟

من، هم سو با تمام هستی بر تو خواهم گریست و برایت سرای عزا به پا خواهم کرد ...

یا اباعبدالله علیه السلام بر شما می گریم ...

چرا که شما عزیزی از اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم هستید و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم تنها و تنها مزد رسالتش را دوستی و محبت شما خاندان قرار داده است.[1]

گریه، ترجمان دل است. وقتی کسی را دوست داری به ناراحتی و غم او قلبت شکسته و اشک از دیدگانت جاری می شود و من در دل محبت شما را دارم. قلب من همیشه همراه شماست در شادی ها و در حزن و اندوه.

یا اباعبدالله علیه السلام بر شما می گریم ...

چرا که این عین عبادت است. خداوند در قرآن فرموده هم ردیف اطاعت از خدا باید از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و جانشینان به حق او نیز اطاعت کرد.[2]

پس:

من نیز در گریستن بر شما به پدران پاکتان تأسی می جویم؛ به نیای والامقامتان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم که پس از میلاد شما نخستین اشک های مصیبت کربلا بر گونه های مبارک ایشان جاری شد.[3]

تأسی می جویم به امیرالمؤمنین علیه السلام که هرگاه از سرزمین کرب و بلا عبور می نمودند می گریستند.[4]

از شما پیروی می کنم که در روز عاشورا بر بالین فرزندان و یارانتان گریستید. به خواهرتان زینب سلام الله علیها اقتدا می کنم که ندبه هایش در گودال قتلگاه دوست و دشمن را به گریه وا می داشت. به فرزندتان امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا شاهد آن مصائب دلخراش بود و تا پایان عمر این واقعه دردناک را فراموش نکرد و همیشه بر این مصیبت گریه و سوگواری می نمود. هرگاه می خواست آب بنوشد ... با نگاه به آب اشک از دیدگانش جاری می شد.

و آن گاه که علت این گریه های مداوم و همیشگی را از ایشان سؤال می کردند ایشان می فرمود: یعقوب تنها یک فرزند خود را از دست داد در حالی که حتی یقین به مرگ فرزند خود هم نداشت و از شدت گریه چشمانش نابینا شد؛ اما من به چشم خود دیدم که در یک نیمروز چهارده نفر از اهل بیتم را سر بریدند ...[5]

معصومین و امامان پاک علیهم السلام همه در مصیبت شما سوزها و گریه ها داشته اندو ما را نیز بر این عزاداری امر نموده که این خود تمام دوستی است؛ چرا که ما تنها یک قلب داریم و آن هم به شادی شما شاد و به حزن شما اندوهگین، با دوست شما دوست و با دشمن شما دشمن است.

و فرمودند: روز عاشورا چشم های ما را زخمی کرد، دل های ما را سوزاند، اشک چشمان ما را روان ساخت، عزیزان ما را خوار کرد. پس بایستی گریه کنندگان بر مثل حسین علیه السلام گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را می ریزد و انسان را پاک می کند.6]]

خوب می دانم که پاداش گریستن بر مصیبت شما به خاطر قطره اشک های ناچیز من نیست، بلکه به جهت عطایی است که خداوند به شما کرامت فرموده. آن گاه که شما در مقابل پروردگار بلندمرتبه از همه چیز خود گذشتید، خداوند نیز به کرمش وعده داد از گناهان آنان که بر شما می گریند بگذرد. همان طور که خدا ماه رمضان را ماه آمرزش و صحرای عرفات را در روز عرفه مکان مغفرت و رحمت قرار داده است، گریه بر سالار شهیدان را نیز اثری بخشیده تا موجب بخشایش گناهان گردد.

یا اباعبدالله علیه السلام بر شما می گریم ...

چرا که عواطف انسانی اگر آلوده به گناه نباشد، بس رقیق است و نسبت به حق کشی بی تاب می گردد و تنها سنگ دلان اند که دیدن یا شنیدن ظلم و بی عدالتی دل آنها را به درد نمی آورد. انسانی که دارای روحی سالم و قدرت درک عاطفه باشد، هم چون خنده در هیجان و شادی، گریه نیز در هنگام هجوم غم و اندوه برایش ناخواسته است. در عظمت مصیبت شما همین بس که با دیدن و یا شنیدن آن، نه تنها دوست بلکه دشمن را نیز بارها به گریه واداشته است.

عاشورا روز ماتم یا شادی؟!

گر بنا بود عاشورا به جهت پیروزی حق بر باطل رنگ شادمانی به خود گیرد، به یقین هرگز نمی دیدیم عزاداری و گریستن معصومین علیهم السلام را بر سالار شهیدان و نمی شنیدیم توصیه های آن بزرگواران را به شیعیان بر اقامه عزا و برگزاری مجالس حزن و اندوه در این مصیبت عظیم.

اما سخن از فرح و سرور در ایام عزای شما حرف تازه ای نیست بلکه باطلی است که از زمان بنی امیه و آل مروان مطرح بوده است.

هذا یوم تبرّکت به بنوامیه

هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام

و این داستان، شادی بر مصیبت شما، امروز نیز امتحانی است برای دل های ما، که به کدام ر خواهیم شتافت؟؟! و آیا امروز با خاندان بنی امیه همراه خواهیم شد یا خاندان رسالت؟!

بیایید با صاحب عزای این روزها، امام عصر حضرت حجت بن الحسن المهدی علیه السلام هم نوا شویم و برای ظهور او دعا کنیم و قلب محزون و داغ دیده اش را تسلّی بخشیم.

حسین جان!

اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و سرنوشت مرا از یاری تو باز داشت و نتوانستم با دشمنانت بجنگم و با ستیزکنندگان با تو بستیزم، اینک روز و شب بر تو ندبه می کنم و به جای اشک خون می گریم، از افسوس بر تو و دریغ و سوز بر مصائبی که بر تو فرود آمد، تا از غم این مصیبت و غصه این رنج بمیرم ...[7]

آیا وقت آن نرسیده تا از حریم اهل بیت، تا از مظلومیت مولایمان دفاع کنیم؟؟

به راستی چه فرقی است بین ما و پیمان شکنان گذشته؟!

برای اثبات محبتمان از همین لحظه کاری کنیم!



1. «قل لااسئلکم علیه اجراً الّا الموده فی القربی» (شوری/22)

2. «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء/59)

3. بحار الانوار261:44، کامل الزیارات باب70:23

4. بحار الانوار256:44-256، امالی صدوق مجلس117:28

5. لهوف:210،کامل الزیارات:107،بحارالانوار108:46 و 149:45

6. نفس المهموم44، بحار الانوار284:44، امالی صدوق78

7. فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه