تنها فریاد رس

سخت پریشان بود و نگران. آن قدر آشفته که حتی در خواب نیز کابوس مشکلاتش را می دید، از روزی که گرفتاری برایش پیش آمده بود آرام و قرار از کف داده و مدام در فکر و خیال به سر می برد، نه توان یافتن راه و چاره داشت و نه روی طرح و بازگو نمودنش با این و آن، صلاح نمی دانست راز خود را با کسی در میان نهاده و دست حاجت به سوی مردم دراز کند.  

 

شبانگاه با این اندوه به خواب رفت، پس مردی خوش سیما و نورانی را دید که با جامه های فاخر و معطر از دور می آمد. با دیدنش نور امیدی در دل خسته ی مرد دمید. با خود گفت: غم خوردن و راز دل نهفتن تا کی؟ این مرد بسیار کریم و بزرگوار به نظر می رسد، کاش مشکل خود را با او بازگو نموده و مشورت بخواهم. نگاهش به او بود تا نزدیک شد، پیش از آن که لب بگشاید او آغاز سخن کرد و گفت: هرگاه گرفتار شدی تنها به خداوند حکیم توجه کن و از ولی و جانشین او حضرت صاحب الزمان (عج) یاری بخواه و او را تکیه گاه خود قرار ده زیرا دلسوز ترین یار و پناهگاه پیروان خود می باشد.  

 

همچنان محو کلمات دلنشین مرد بود که او پیشتر آمده و دست راستش را گرفت و به مهربانی میان انگشتان فشرد و در همان حال گفت:

اینک مولایت را سلام ،و او را زیارت کن و واسطه قرار ده و بخواه که حاجتت را از خداوند بگیرد.

مشتاقانه پرسید: چه بگویم؟... چه جملاتی؟... چه دعایی؟ ...زیرا که بار سنگین اندوه و غصه، هر ذکر و دعایی را از یادم برده است.

مرد با قلبی سرشار از محبت و هم دردی، آه سردی کشید و زیر لب نجوا نمود:  

 

«لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم »  

 

سپس قدم پیشتر گذاشت و بر سینه اش دست نهاد، در همان حال گفت:  

تا خدا تو را کفایت می کند غمی نداشته باش. وضو بگیر و دو رکعت نماز بگزار، سپس رو به قبله بایست و این زیارت را بخوان:  

«سلام الله الکامل التّام...» (مفاتیح الجنان) 

  

بیدار شد. قلبش از هر درد و رنجی آسوده خاطر گشته بود. احساس سبکی می کرد. با یقین و اطمینان  آن چه در خواب دیده بود، به جای آورد. با طلوع خورشید، کلید همه مشکلات خود را از مولای گران قدرش امام عصر عج دریافت کرده بود. (نجم الثاقب/باب دهم

   

آری...فراموش نکنیم که خالق هستی بخش و مالک مطلق همه چیز، خداوند است و هرگز دست او برای حل مشکلات و گرفتاری های ما بسته نیست. بهترین، سریع ترین و عاقلانه ترین چاره را از درگاه او باید سراغ گرفت، راه حلّی که با عزت و سرافرازی توأم بوده و از خواری و ذلت به دور باشد. 

   

برترین راه این است که از مسیری که او خود قرار داده حرکت نموده و از پیمودن راهی که به ذلمان و تباهی می انجامد پرهیز نماییم. آن راه حل حکیمانه ای که پروردگار پیش رویمان قرار داده این است:  

  

توسل و یاری طلبیدن از وجود مبارک حضرت مهدی علیه السلام، هم  و که سرپرست و صاحب اختیار و امام عصر ماست. سر رشته و سامان امور به او سپرده شده است.  

   

شایسته است ـ به هر زبان و با هر بیانی که برایمان امکان پذیر و آسان تر است ـ با او سخن گفته و از او بخواهیم تا آن بزرگوار نیازمان را ـ آنگونه که خود صلاح می داند و می پسندد ـ برآورده سازد و از یاد نبریم که تک تک نیازهای ما حلقه ی وصلی است که ما را هر لحظه به دامن ولایت او پیوند می زند. 

پس بیایید از همین امروز در هر نیاز و با هر استغاثه ای، حس شیرین لحظه به لحظه با او بودن را تجربه کنیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد