سیره حضرت رسول اکرم

(برای روشنی اوضاع آن زمان نخست گزیده ای از اوضاع خانوادگی حضرت رسول اکرم و احوال آن موقع عربستان آورده می شود تا خوانندگان گرامی آشنایی هر چند کوتاه با اوضاع اجتماع آن زمان حاصل نمایند.)

ورود حضرت عبدالله به سن جوانی و فوت آن حضرت:

هنگامی که عبدالله بن عبدالمطلب سلام الله علیه به سن جوانی رسید، آرزوی تمامی اهل مکه و اشراف آن زمان این بود که دختری از خود را به همسری ایشان درآورند؛ زیرا آن حضرت در زیبایی و خوش خلقی یگانه بود به طوری که اهل مکه به ایشان «مصباح حرم» می گفتند تا این که ایشان با، مادر حضرت رسول، آمنه دختر وهب، پسر عبد مناف ازدواج فرمودند.

چندی گذشت تا حضرت آمنه به پیامبر اسلام باردار گردیدند ... آن زمان چند سال از قحطی بزرگ در میان اعراب می گذشت و در همان حال، بارش باران آغاز گردید و نعمت فراوان گردید تا جایی که آن سال را در میان اعراب «سنة الفتح» نام نهادند. در همان سال عبدالمطلب، عبدالله را برای تجارت به شام فرستاد و در این سفر حضرت عبدالله بیمار گشته و فوت نمودند. در زمان وفات، عبدالله بن عبدالمطلب 25 سال داشتند و فرزندشان هنوز متولد نگردیده بودند.

در روایات آمده است:

شبی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلم به نزد قبر عبدالله پدر خود آمد و پس از دو رکعت نماز او را ندا کرد، ناگاه قبر شکافته شد و عبدالله در قبر نشسته بود و می گفت: «أشهد ان لا اله الّا الله و انّک نبی الله و رسوله» پیامبر پرسیدند: ولی تو کیست ای پدر؟ پرسید: ولی تو کیست ای فرزند؟ فرمودند: اینک علی ولی توست. گفت: شهادت می دهم که علی ولی من است ...

پس نزد قبر مادر بزرگوارشان رفتند و همان کارها را انجام دادند.

علامه مجلسی (ره) فرموده که این کار به خاطر این بوده که ان بزرگواران با اقرار به امامت علی علیه السلام ایمانشان کامل تر گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد