هنگامی که خبر ولادت آن بزرگوار به پدر گرامی شان حضرت امام کاظم علیه السلام داده شد ، آثار خوشحالی و شعف بر چهره ی مبارک ایشان پدیدار گردید . ایشان میلاد فرزندشان را گرامی داشته و خطاب به همسر مهربان خود فرمودند : ای نجمه ! این کرامت و بزرگواری که پروردگار نسبت به تو روا داشته گوارایت باد .
به فرمان امام این نوزاد نورانی و زیبا را در پارچه ای سپید پیچیدند و به نزد ایشان آوردند . امام کاظم علیه السلام نیز بنا به سنت همیشگی ، در گوش راست فرزندش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . آن گاه کام کودک خویش را با آب فرات برداشت . سپس به نجمه خاتون همسر با وفای خود فرمودند : او را در آغوش گیر ! چرا که او در زمین پروردگار ، بقیه الله است .
آن گاه او را علی نامید و به پیروی از رسول خدا رضا لقب داد و کنیه اش را ابوالحسن نهاد .
امام رضا علیه السلام در دوران امامت پدر بزرگوارش همواره در کنار و همراه پدر بود و مورد لطف و عنایت ایشان قرار می گرفت . مفصل بن عمر که یکی از یاران باوفا و نزدیک امام کاظم علیه السلام است می گوید : روزی به نزد مولایم حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم . فرزندشان علی که در آن هنگام کودکی خردسال بود ، در دامان ایشان نشسته بود . امام کاظم او را می بوسید و کام او را می مکید . گاهی اوقات او را در آغوش می گرفت و گاهی به شانه می نشاند . به ایشان عرض کردم : فدایت شوم ! من در قلب خویش نسبت به این کودک محبتی احساس می کنم که نسبت به هیچ کس جز شما این احساس را ندارم . امام کاظم در پاسخ من فرمودند : ای مفضل ! جایگاه او در نزد من به مانند جایگاه من در نزد پدرم می باشد . خداوند متعال در باره ما اهل بیت می فرماید : اینان نسلی از پاکانند ، برخی از برخی دیگرند و خداوند شنوا و داناست .
مفضل می گوید به امام کاظم علیه السلام گفنم : آیا او پس از شما عهده دار امر امامت خواهد بود ؟ امام فرمود آری !
میلاد امام رضا علیه السلام 16 سال پس از سقوط حکومت امویان و آغاز حکومت سیاه بنی عباس روی داد . در این زمان نسیبتا کوتاه دستگاه حکومت عباسی به لحاظ مشکلات فراوان داخلی پیش روی خود ، به دنبال تحکیم پایه های حکومت خویش در برابر مخالفان به ویژه امویان بود . بدین جهت فرصت کمتری داشت تا نسبت به اهل بیت پیامبر توجه و سخت گیری نماید . همین مساله موجب گردید تا فضای مناسبی در اختیار امامن قرار گرفته و آن بزرگواران نیز از فرصت زمان ، بهره های فراوانی بردند و توانستند به معرفی اسلام اصیل و نشر احکام و ترویج معارف الهی بپردازند . در این مدت مردم نیز فرصت یافتند تا به آن بزرگواران نزدیک تر شده و با دریافت معارف بلند و بهره مندی از علوم و دانایی فراوان آنان ، گوشه هایی از فرهنگ اسلام را دریابند . این ارتباط نزدیک با ائمه موجب شد تا همگان شیفته اخلاق و رفتار و منش آن بزرگواران شده ، علاقمندی خود را نسبت به اهل بیت بروز دهند ، آنگونه که هارون خلیفه عباسی در گفتگویی با امام هفتم ، به مقام و موقعیت معنوی ایشان در میان مردم اشاره کرده و نسبت به رفت و آمدهای فراوانی که به خانه امام می شد اظهار نارضایتی کرد . امام در پاسخ وی فرمودند : تو بر تن و جسم مردم حکومت می کنی و من بر دل های ایشان .