بهار استغفار 7

                                                         

 

هنگامی که از امام موسی بن جعفر ( علیه السلام ) درباره امام عصر ( علیه السلام ) سوال می شود ، آن حضرت در پاسخ   می فرمایند :

" هو الطرید الوحید الغریب " ( بحار ج 51/ ص 151 )   " صاحب این امر طرد شده ، تنها و غریب است "

چه کسی غریب تر و وانهاده تر از ارباب عالم ، امام عصر و زمان ( علیه السلام ) ؟

این احساسات و مبالغه نیست !

مگر ایشان به راستی پدر ما نیستند ؟

پس آیا این است رسم فرزندی ؟

اگر مدتها از پدرخود خبر نداشته باشیم ، ندانیم کجاست و چه بر او می گذرد ، چه حالی خواهیم داشت ؟

آیا اینگونه خواهیم بود ؟

چرا از نبود امام زمانمان هیچ احساس رنجوری نمی کنیم ؟

احساس درد و ناراحتی نداریم ؟

سالهاست از ایشان خبر نداریم و عین خیالمان نیست !

نه این رسمش نیست !

حجت خدا بر روی زمین ، امامی که تمام نعمت ها به برکت وجود او بر مردم نازل می شود ، در هیچ جای زمین و حتی در میان شیعیانش یک جا و مکان ندارد که بنشیند و شیعیان گرداگردش حلقه زنند !

شب قدر ، ملائک دور حجت خدا طواف می کنند ، ما که قصد گشتن به دور حجت خدا را  داریم باید به کجا رویم و دورش طواف کنیم ؟!

ما چه کرده ایم تا این درد غریب غیبت به پایان برسد ؟

اگر کسی پدرش در زندان باشد ، وقتی به مجلسی برای دعا می رود ، چه حالی دارد ؟

آیا دعا برای رهایی پدر را فراموش می کند ؟

اگر پدرش یک سال در زندان باقی بماند ، به هر دری می زند ، سراغ هر کسی و ناکس می رود ، به هر کس متوسل می شود ، هر دعایی آموخته باشد می خواند ، هر نذری را انجام می دهد و ...

مگر امام زمان ( علیه السلام ) در زندان غیبت نیستند ؟

مگر نفرمودند : " سنتی که از حضرت یوسف در امام زمان است ، زندانی بودن و حبس ایشان است "   کمال الدین باب 32 ص11

ما کدام یک از اعمال را برای رهایی امام زمانمان از غیبت انجام داده ایم ؟! این درد بی درمان غیبت با ما چه کرده ، که اینگونه همه چیز را به فراموشی سپرده ایم و باید مدام به ما تذکر دهند ؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد