چهارشنبه 29 ذی القعده سال 10 هجری قمری، 11 اسفند
سال 10 هجری شمسی، 17 فوریه سال 632 میلادی
کاروان عظیم پیامبر (ص) در پنجمین روز سفر خود به «سُقیا» رسیده است. اینک پیامبر (ص) تمامی اهل مدینه و اطراف آن را – جز آنان که به دلیل بیماری نتوانسته اند همراهی کنند- در قافله خود به همراه دارد
ده سال پیش در آغازین روزهای ماه ربیع الاول نخستین سال هجرت – زمانی که سراسر جزیرة العرب تحت سلطه دشمنان بود و یاران و پیروان حق بسیار ناچیز می نمود – پیامبر(ص) مسیر مکه تا مدینه را، به همراه تعداد اندکی، پیموده بودند؛ اما امروز بیش از هفتاد هزار نفر تنها از مدینه در کنار پیشوای مهربان خود ره می سپارند.
و هنوز زنده است یاد پر خاطره « لیلة المبیت »، آن شبی که شهسوار اسلام در بستر پیامبر خوابید تا نقشه دشمنان، نقش بر آب گردد و با حفظ جان فرستاده خدا (ص) ، تاریخ هجرت رقم بخورد.
آن شب که پیشوای جوانمردان، هستی خویش را در طَبَق اخلاص گذاشت تا جان پیامبر خدا(ص) از آسیب و خطر محفوظ بماند، ردای بلند افتخار بر قامت علی (ع) راست آمد و چنین نازل گشت:
« و مِنَ النّاسِ مَن یَشرِی نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ واللهُ رؤُوفُ بالعِبادِ»[1] (بقره / 207 )
« و در میان مردمان، کسی وجود دارد که جان خود را در راه رضای خدا می فروشد و خداوند بر این چنین بندگان مهربان است. »
-بحار الانوار / ج 36 / صص40- 51؛ الغدیر / ج2 / صص 48 - 49[1]
سه شنبه 28 ذی القعده سال 10 هجری قمری، 10 اسفند
سال 10 هجری شمسی، 26 فوریه سال 632 میلادی
کاروان حاجیان صبح روز سه شنبه نماز را در «أثایه» برپا داشت و سپس به سوی «عَرج» حرکت کرد. این قافله هنوز امیرمؤمنان علیه السلام را به همراه ندارد. آن حضرت به امر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم - برای تعلیم احکام الهی اسلام و نیز حلّ اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده است – با گروهی از مسلمانان راهی آن دیار شده اند و اینک با رسیدن نامه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم و دستور جدید، با گروهی از همراهان به سوی مکه عازم اند. شانزده ماه پیش نیز که پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم به قصد قزوه تبوک مدینه را ترک کردند، امیر مؤمنان علیه السلام ایشان را همراهی نمی کردند. آن روز، خطر فتنه منافقان و کارشکنان ، آن چنان در مدینه احساس می شد که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم سنگر مدینه را به داماد خویش سپردند و با به جا گذاشتن شیر خدا علیه السلام ، راهی نبرد شدند. منافقان – که نقشه های شوم خود را نقش بر آب می دیدند – چنین شایع کردند که فرزند ابوطالب برای پرهیز از گرما و سختی سفر، لشکر را همراهی نمی کند! این فتنه سبب شد تا یگانه قهرمان اسلام امیر مؤمنان علیه السلام به پیشگاه پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم بشتابد و ایشان را از آنچه پیش آمده بود با خبر سازد. آنجا بود که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم فرمودند:
« أنتَ مِنّی بِمنزلَة هارونَ مِن مُوسی إلّا انَّهُ لا نَبیَّ بَعدِی »[1]
« منزلت و جایگاه تو نسبت به من – در امر رسالت – هم چون هارون است برای موسی؛ جز آن که پس از من پیامبری نیست »
علی جان...! در مدینه بمان که مدینه بی تو، همانند کشتی بی ناخداست و طوفان وحوادث آن را واژگون خواهد ساخت و منافقان و یهودیان هم داستان خواهند شد تا اسلام نو پا را از ریشه بخشکانند.
این حدیث که به « حدیث منزلت » مشهور است، بار دیگر بر زبان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ، در خطبه غدیر، جاری می گردد تا همگان به مقام شاه ولایت علیه السلام آگاه کردند و حجّت بر خلایق کامل شود.
-بحار النوار / ج 37 / صص 254 – 289؛ الغدیر / ج3 / ص 198[1]
دوشنبه 27 ذی القعده سال 10 هجری قمری، 9 اسفند
سال 10 هجری شمسی، 25 فوریه سال 632 میلادی
امروز دوشنبه 27 ذی القعده، کاروان حج به کاروان سالاری پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم به « عِرقُ الظبیه » رسید. سپس در « رَوحاء » توقف مختصری کرد. از آن جا برای نماز عصر به سوی « مُنصَرَف » رفت. هنگام نماز مغرب و عشا، کاروانیان در « مُتَعَشی » پیاده شدند و شام را همان جا صرف کردند؛ سپس حرکت کردند
اولین و آخرین حج نبوی، بر پایه حکم و وحی آسمانی شکل گرفت و به دستور قاطع خداوند مبنی بر ابلاغ حکم وصایت و امامت صورت پذیرفت.
« یا أیُها الرَسولُ بَلَغَ ما اُنزلَ إلَیکَ مِن ربِّک و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَةُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ... »( مائده / 67 )
« ای پیامبر! آن چه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ کن که اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از شرّ مردمان حفظ خواهد کرد».
شگفتا...! این چه پیغامی است که اگر ابلاغ نگردد، رسالت همچنان ناقص می ماند و تلاش بیست و سه ساله پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه واله وسلم با تمام سختی ها،جنگ ها و... بی ثمر خواهد بود؟
شگفتی دیگر در این است که آیه الهی، پیام آور خویش را نوید سلامت میدهد و خداوند او را از شرّ مردم ایمنی می بخشد. مگر در کنار پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جز مسلمانان، کس دیگری از یهود، مجوس، بت پرست،...وجود دارد تا رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم ازجانب او در خطر باشد؟! به یقین چنین نیست. پاسخ را باید در وجود منافقاتی جستجو کرد که در لباس اسلام مخفی شده اند
همراه کاروان بمانیم، تا آن پیام را بشنویم و در خطابه غدیر، خطر این منافقان را بیابیم...
-الغدیر / ج 1 / صص 9 - 10[1]
-بحار الانوار / ج 37 / ص 206[2]