مشاوره

رضا حاتمی کارشناس ارشد مشاوره

مشاوره

رضا حاتمی کارشناس ارشد مشاوره

نوجوان و تحصیل

 

یکی از مسائل مهمی که در دوران بلوغ پیش می آید، افت تحصیلی و گاهی ترک تحصیل است. وارد شدن به دوران راهنمایی همراه با تغییر شرایطی است که کودک به آن عادت کرده است. حجم کتابها بیشتر می شود ، تعداد معلمین زیاد ترمی گردد ، دیگر از تشویق های دوران دبستان خبری نیست . همه این عوامل می تواند سبب کمتر شدن تمایل کودک به درس و مدرسه گرددکه در کودکانی  که شرایط طبیعی خانوادگی را می گذرانند ، خیلی زود جبران شده و همه چیز به حال عادی بر می گردد. ولی برخی دیگر از کودکان  به همان وضع وارد دنیای نوجوانی و بلوغ می شوند ، و مشکلاتی را برای خود و خانواده ایجادمی کنند . برای کمک به نوجوانان باید علت افت تحصیلی را پیدا کردو در رفع مناسب آن کوشا بود.

علت های اُفت تحصیلی در نوجوانان:

1. خانواده آشفته : در خانواده آشفته ارتباطات آنچنان خشک و نا مردمی است که تمام فکر و اندیشه نوجوان را به خود مشغول می دارد و او را از توجه و پرداختن به درس باز می دارد .

2. اختلاف شدید نوجوان با خانواده : نوجوانی که در خانواده با پدر و مادر درگیر است ، برای نشان دادن مخالفت خود با آنها ، ناخودآگاه سعی می کند بر خلاف میل آنها رفتار کند و چون پدر و مادر روی تحصیل حساس هستند ، در درس خواندن کوتاهی می کند.

3. توجه به مسائلی غیر از دروس و مدرسه : در سن بلوغ به علت تغییرات جسمی و روحی ، به مسائلی غیر از درس و مدرسه توجه می کند. ممکن است شدیداً به ورزش روی آورد یا اینکه بیشتر به فکر تفریح و گردش باشد.

4. تحقیر ، سرزنش ، مقایسه او با نوجوانان همسال دیگر : همه ی این موارد هیچ تأثیر مثبتی در وضع او نخواهند داشت ، اغلب وضع را هم خرابتر می کنند . وقتی او را تحقیر یا سرزنش می کنید به او القابی نظیر تنبلی ، کودن ، و غیره ... می دهید ، گرچه با شما مخالفت می کند ، ولی رفته رفته خود نیز آن را باور کرده ، از خود ناامید می شود و در برابر این مسئله کم کم بی تفاوت می شود.

5. تَشَتُت فکری و وضع آشفته و هیجاناتی که به مناسبت بلوغ بوجود آمده : از یک سو بحران بلوغ و مسائل مربوط به آن و از سوی دیگر بحران هویت ومسائل ارزشی و از طرفی روابط با والدین و همسالان ، نوجوان را بر سر راههای انتخاب قرار می دهد و واقعا ً نمی داند از زندگی چه می خواهد و دیگران نسبت به او چه عکس العملی نشان می دهند این مسائل باعث نارحتی ، افسردگی و اظطراب نوجوان و در نتیجه عقب افتادگی و شکست در تحصیل می شود.

6. نبودن جای مناسب برای درس خواندن : نبودن جای مناسب برای مطالعه راندمان کار نوجوان را پایین می آورد. شاید مناسب باشد از کتابخانه استفاده کنید .

7. رفتار نادرست والدین : والدین و اکثرا مادران که در تمام دوره دبستان مراقبت شدید از درس و تحصیل فرزند می کردند ، در دوره را هنمایی نا گهان اورا به حال خود رها می کنند یا بر عکس در دوره راهنمایی هم به همان صورت دوره دبستان می خواهند ادا مه دهند. والدین باید به تدریج شرایطی فراهم کنند که او از حالت اتّکا به والدین بیرون آید و در ضمن احساس کند بزرگ شده و خودش برای درس خواندن یا نخواندن باید تصمیم بگیرد.

8. عدم استفاده ازروش های صحیح مطالعه.

9. ضعف در برنامه ریزی مطلوب .

10. نا توانی در تمرکزحواس .

شیوه های حل مشکلات درسی و آموزشی : 

 1. ارائه تکالیف و برنامه های متنوع و متناسب با توانایی دانش آموزان .

2. تقویت انگیزه زندگی به عنوان عاملی فراگیر که به انگیزه درسی نیز جهت می بخشد.

3. استفاده از طرح ( تشویق پلکانی ) به این مفهوم که پیشرفت هر دانش آموز را نسبت به وضعیت قبلی وی ، مورد بررسی و تقدیر قرار  دهند.

4. بی جهت در کارهایش دخالت نکنید . از اینکه دائماً به مدرسه بیائید و از وضع درسش سئوال کنید متنفّر است ، چون دیگر خودش را بچه نمی داند ، این کار را غیر مستقیم انجام دهید و سعی کنید بیشتر به حرفهایش اعتماد کنید مگر خلافش ثابت شود .

5. اگر در برخی از دروس موفق نبود با او همدردی کنید ، برایش ابراز تأسف کنید . به نصیحت و پند متوسل نشوید .

6. همدردی و تأسف شما ممکن است او را شاگرد زرنگی نسازد ، ولی می تواند ارتباط خوب بین شما و او بر قرار سازد که مانع  می شود او برای جبران این کمبود دست به کارهای ناجور بزند .

7. درانتخاب روش صحیح درس خواندن راهنمائیش کنید.

8. نسبت به نمرات و اعمالش در مدرسه بی تفاوت نباشید.

9. پیشرفتش را از نظر دور ندارید و مشوق او باشید . 10.خودتان هم با مهارتهای تحصیلی ( روش مطالعه، یادداشت برداری ، خلاصه نویسی و ...) آشنا شوید تا بتوانید به فرزندتان کمک کنید .

11. بیش از تواناییش از او توقع نداشته باشید . و اگر متوجه شدید قادر نیست از تواناییش استفاده کند علت را جویا شوید.


منابع:

1.رفتار با نوجوان- تألیف دکتر زهرا معتمدی

2. بلوغ و نوجوان- دکتر محمد رضا شرفی ، محرم آقازاده، منوچهر فضلی خانی

3.روان شناسی نوجوان - دکتر سید احمد احمدی

 

تحولات ذهنی دوره نوجوانی

نویسنده: رضا حاتمی

همزمان با رشد بدن و تغییرات ظاهری ، ذهن نوجوان نیز رشد می کند. قوه ادراک و تعّقلش قوی تر می شود ، دیگر چیزی را طوطی وار حفظ نمی کند. در این دوره ، هوش در آخرین مراحل رشد است و قدرت تشخیص بیشتر می شود.

به درستی و نادرستی موضوعی که می شنود می اندیشد و نتیجه گیری می کند.تجاربش بیشتر می شود و شناختش از اطرافیان توسعه می یابد.

اگر چه قوه استدلال و منطق در او قوی می شود و رشد می کند، ولی هنوز نمی تواند تحلیل کاملا منطقی و درستی از همه مسائل داشته باشدو درباره هر امری تصمیمی صحیح و عاقلانه بگیرد.گاهی حتی رفتاری غیر منطقی از او سر می زند که باعث تعجب اطرافیان می شود . بدلیل اینکه:

اولا فعالیت ذهنش اغلب بدون جهت است ؛ یعنی اکثرا در رؤیا به سر می بردو خیال پردازی می کند ، زیرا تخیلش در این مرحله بسیار قوی است و علاقه دارد که در جهان تخیل به سر برد.

ثانیا گرفتار عواطف شدید و هیجانات ناشی  از بلوغ است . زا این رو رشد قوه تعقل و ادراکش کند تر از رشد بدنی و عاطفی اش به نظر می رسد.

تحولات عاطفی

تحولات عاطفی در دوره نوجوانی در زندگی او نقش مهم و حساسی دارد. در این سن نوجوان آنچنان دچار هیجانات و عواطف شدید است که جنبه های دیگر رشد و تکامل لو را تحت الشعاع قرار می دهد.

-        دراین مرحله هر چیز پوچی می تواند نوجوان را به هیجان در آورد.

-    نوجوان دارای ثبات عاطفی نیست و نوسانات عاطفی عامل بروز رفتارهای متضاد و متناقض در او می گردد، چنانکه زود خشمگین می گردد و خیلی زود آرام می گیرد ؛ زود می رنجد و زود هم می بخشد. پسران معمولا رنجش خود را با پرخاشگری بروز می دهند.

تصویری از مشکلات عاطفی عاطفی نوجوان:

1. محبت : از جمله عواطفی که در دوره بلوغ با شدت بیشتری ظاهر می شود و تأثیر عمیقی در زندگی نوجوان دارد ، میل به دوست داشته شدن در درجه  اول و بعد میل به دوست داشتن است.

اگرچه نوجوان بر اثر نیاز به استقلال طلبی تظاهر به بی نیازی از خانواده می کند و هر گونه محبت مستقیم را رد می نماید ؛ ولی بیش از هرزمان دیگری

به محبت نیاز دارد. در صورت ارضاء نشدن این نیاز از طرف خانواده نوجوان ، دوستی و محبت را در کوچه و خیابان جستجو می کند .و دچار دوستی های آتشین و عشقهای زودرس می شود.

2. احساس حقارت:

این احساس وقتی برای نوجوان پیش می آید که خود را پایین تر از نرم مطلوب ببیند و تصور کند به آنچه شایسته است نرسیده است.

احساس حقارت به وسیله خانواده ، گروه همسالان و جامعه ایجاد می شود.

خانواده نقش مهمی در ایجاد این احساس دارد. وقتی نوجوان در خانه تحقیر شود احساس بی ارزشی می کند. احساس حقارت دارای نشانه های زیادی است از جمله اینکه فرد :

4

1. نسبت به انتقاد دیگران حساس است. 2.خود را هدف همه انتقادها می داند.3. از مردم کناره گیری می کند . 5. خجالتی است.6. در موارد رقابت آمیز واکنش مطلوبی نشان می دهد. 7.دیگران را تحقیر می کند.

3. خشم : در این مرحله از سن ، هیجان خشم به شدت و سریع تحریک می شود؛ عواملی که سبب خشم نوجوان می شود : ظلم و ستم- کمبود محبت - محرومیت و ناکامی- رفتار نادرست والدین و تبعیض است. دخالت در کار ، ندادن آزادی و استقلال و رفتار کودکانه با او نیز می تواند خشم او را برانگیزد. خشم     باعث رفتار پرخاشگرانه در نوجوان می شود. پرخاشگری و تند مزاجی در این سن زیاد دیده می شود.دلیل کلی پرخاشگری را نا کامی و تعارض دانسته اند که به صورت مخالفت با طرز فکرو ذوق و سلیقه بزرگسالان تمّرد و سرکشی ، پاسخهای کلامی ، حرکتی ، تغییر قیافه و سرزنش خود ظاهر می شود.

4. ترس : در این دوران نوجوان خود دار تر می شود و به خاطر ملاحظاتی سعی می کند ترسهای دوران کودکی را پنهان کند و نیز ترسهای زیادی در نوجوان ظاهر می شود . ترس از آینده ، ترس از شکست در مسابقه ، ترسهای موهوم مانند ترس از جنّ ، ترس از مرگ ، ترس از مسخره شدن و از همه مهمتر ترس جنسی که اغلب نوجوانان این ترس را مخفی می کنند و اغلب به صورت بی قراری و اظطراب در رفتار وی ملاحظه می گردد.

طریقه ورود ترس :

ظاهر شدن عاطفه ترس مانند دوران کودکی نیست. ترسی را که نوجوان نمی تواند به آن غلبه کند یا پنها ن می دارد به صورت دزدی ، دروغگویی، لاف زدن ، اعتمادبه نفس ظاهری و اغراق آمیز، تلاش برای محبوبیت و جلب توجه و بسیاری از رفتارهای غیر منطقی و غیر کنترل ، پرخوری می تواند پوششی باشد برای ترس نوجوان . پنهان کردن ترس می تواند مشکلات زیادی را برای نوجوان به وجود آورد .

* وظیفه والدین شناسایی علل ترس و رفتار مناسب با آن است.

منابع:

1.رفتار با نوجوان- تألیف دکتر زهرا معتمدی

2. بلوغ و نوجوان- دکتر محمد رضا شرفی ، محرم آقازاده، منوچهر فضلی خانی

3.روان شناسی نوجوان - دکتر سید احمد احمدی

     

1

1

بخوانیم، بدانیم و به کار بگیریم ...

سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند
Alcohlالکل
Prideغرور
Angerعصبانیت


 
Three things that humans makeسه چیز انسانها را می سازند
Hard Workکار سخت
Sincerityصمیمیت
Commitmentتعهد
 
Three things in life that are most valuableسه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند
Loveعشق
Self-Confidenceاعتماد به نفس
Friendsدوستان
 
Three things in life that may never be lostسه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند
Peaceآرامش
Hopeامید
Honestyصداقت
 
And how beautiful these three important things
in life perspective Dr.Ali Shariati stated
و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده
 
Do not rely on three things neverبه سه چیز هرگز تکیه نکن
Prideغرور
Lieدروغ
Loveعشق

Gallop is human with pride
انسان با غرور می تازد
Be lost with telling liesبا دروغ می بازد
And dies with loveو با عشق می میرد
 
Happiness in our lives has three primaryخوشبختی زندگی ما بر سه اصل است
Experience Yesterdayتجربه از دیروز
Use Todayاستفاده از امروز
Hope Tomorrowامید به فردا
 
Ruin our lives is the three principleتباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است
Regret Yesterdayحسرت دیروز
Waste Todayاتلاف امروز
Fear of Tomorrowترس از فردا

دروغ ریشه جامعه را خشک میکند

برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنارسی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر
بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و
داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و نمکی داشت که بی اختیار با دستم
اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو
سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم راکه خا لی بود
مشت کردم و به سمتش گرفتم تااحساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم
حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویادورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد
و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمدو شکلات را گرفت . به پدرش
که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که
میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتترا باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش
به تو بیهوده بوده است . کار توباعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و
دیگر تا آخرعمرش به کسی اعتماد نکند
حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم .
بابا میشینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه ، فلانی زنگ زد بگو من نیستم
. مامانه به بچه میگه اگه غذاتو بخوری برات فلان چیزو میخرم
بعد انگار نه انگار .
بابا به بچه اش میگه
مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم
بعد این بچه بزرگ میشه میره توجامعه
معلمش میگه چرا مشق ننوشتی براحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بودنبودیم .
فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را بدروغ جای اصلی میفروشه
مهندس میشه بجای دو متر ، یک متر فونداسیون میریزه ،
دکتر میشه، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه ،
تولیدکننده محصولات پروتئینی میشه ، گوشت شتر و اسب مصرف میکنه ،
رییس هواپیمائی میشه سقوط هواپیمارا پای خلبان مرده میذاره
وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله .
دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود .

دروغ ،فساد و تباهی جامعه را ببار میاورد . اعتمادها را زایل میکند . لذت
زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد. ظلم و بیعدالتی را گسترش میدهد . منشا
بسیاری از معضلات اجتماعی دروغ است . دروغ ریشه جامعه را خشک میکند .

دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است وچون سیلی که هر لحظه
بزرگتر میشود در حال نابودی ما است

مادر ، از آن لحظه که بدلیل تنبلی خود ، شیشه شیر خالی را دردهان نوزاد قرار
میدهد تا او را ساکت کند ،آموزش دروغ را به او آغاز کرده است

قدر خانواده ات را بدان

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه !! معذرت میخوام...
من هم معذرت میخوام ,
دقت نکردم
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه
,خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم
 
اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم؟
 
کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاده بود
همینکه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش
با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار
 
قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم
 
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
 
وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی
اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی
برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.
آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.
خودش آنها را چیده.
صورتی و زرد و آبی
آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه
هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی
 
در این لحظه احساس حقارت کردم
اشکهایم سرازیر شدند.
آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم
بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم 
نمیبایست اون طور سرت داد بکشم
 
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو
گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن
میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو
 
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟
 
اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
 
و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان
 
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !!
 
 اینطور فکر نمیکنید؟!!
 
به راستی کلمه
“خانواده“ یعنی چه ؟؟
 
 
 
دیگه سعی میکنم غفلت نکنم