ای آنکه هست بر همه عالم عطای تو
محروم کی شود ز عطایت گدای تو
هشتم امام عالمی و بضعة الرسول
ای آنکه مصطفی شده مدحت سرای تو
یک شرط ز شرایط توحیدی و بود
حصن امان اهل ولایت ولای تو
آلوده دامنم ز گنه لیک گشته ام
غرقه بحر رحمت نا منتهای تو
من بی پناه مانده و کهف الوری تویی
آورده ام پناه به دولت سرای تو
شرمنده ام ز کرده خود یا ابوالحسن
خواهم در آستان تو عفو از خدای تو