مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید


 

مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
بجای صوت قرآن چون شده کز خانه حیدر
نوایی جز صدای ناله و فغان نمی آید
به فرق مظهر حق و عدالت ضربتی خورده
که امید حیات از آن شه مردان نمی آید
علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
بگو خادم به مسجد خسرو خوبان نمی آید
یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
به چشم تر، بره سر می کشند بیچارگان امشب
که یا رب از آن چه آن مولای درویشان نمی آید
حکیم از دیدن زخم علی نومید گردیده
حسن را غیر از یاس از گفته نعمان نمی آید.


علی امشب چرا بهر عبادت بر نمی خیزد
چرا شیر خدا از بهر طاعت بر نمی خیزد
خدا جویی که از یاد خدا یک دم نشد غافل
چه رخ داده که از بهر عبادت بر نمی خیزد
از آن ضربت که بر فرق علی زد زاده ملجم
یقین دارم که از جا تا قیامت بر نمی خیزد
به محراب دعا در خون شناور گشته شیر حق
دیگر بهر دعا آن ابر رحمت بر نمی خیزد


بنال ای دل که ما را خاک عالم بر سراست امشب
شب قتل علی ساقی حوض کوثر است امشب
علی در بستر مرگ است گرد بسترش زینب
پریشان حال اشک فشان و زار و مضطر است امشب
به سوگ جانگذاز اولین مظلوم این عالم
زمین و آسمان را رخت ماتم در بر است امشب
حسن مشغول دلداری ایتام و حسین از غم
تسلس بخش سوز و ساز قلب خواهر است امشب
ملاقات غلی و فاطمه فردا تماشاییست
که خون جاری زجام دیده پیغمبر است امشب
علی با فرق تا ابرو شکسته تا دم آخر
به یاد پهلوی بشکسته و میخ در است امشب
پس از سی سال تنهایی ز تیغ زاده ملجم
علی را شهد وصل فاطمه در ساغر است امشب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد